۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

دیکتاتورغیر استاندارد/ از وبلاگ سهرابستان

خامنه ای نیز همانند تمام دیگر ارکان این نظام، استثنایی و بی قاعده است. انقلابی که ناقص و بیاری سزارین پا به عرصه گذاشت، هرگز و در هیچ زمینه ای نتوانسته است بر عقب ماندگی خود غلبه نموده و بحالت طبیعی برسد. سردمداران نظام در حوادثی پرسرعت و بدون اینکه آمادگی داشته باشند، بر صندلی قدرت نشستند و ناچاراً دنیا را بر اساس دانسته های محدود و متحجرانه خود دیده و تفسیر نمودند. دلیل اینکه این حکومت هنوز پس از سی سال، هنوز هم نتوانسته است در هیچ پست مدیریتی، حتی یک مدیر متخصص و با تجربه داشته باشد و دائماً در حال اداره کشور با روش تجربه و خطا است، از خمیرمایه اولیه این نظام نشأت می گیرد.
حتی دیکتاتور ما هم یک دیکتاتور استاندارد نیست. دیکتاتورهای دنیا بشدت از امور اجرائی گریزانند و شأن خود را فقط در حد تصمیمات کلیدی و بزرگ می بینند. دیکتاتورها فرمان صادر می کنند و زیردستان وظیفه دارند تا به هر طریق ممکن خواسته ارباب را برآورده نمایند. دیکتاتورها در روز وقت اضافه زیاد دارند و آنرا صرف تفریح و خوش گذرانی، شکار، ورزش و سرگرمی و از همه مهمتر سفر می کنند.
دیکتاتور غیر استاندارد ما برعکس، هر روز تلاش دارد تا امور اجرائی بیشتری را در دست خود بگیرد و بر همه چیز نظارت کند، رهبری از هدایت تیم تولید سلولهای بنیادین گرفته تا شبیه سازی گوساله، و از ارائه رهنمودهای فنی به دانشمندان هسته ای گرفته تا ترکیب هیأت اعزامی به سازمان ملل را بر عهده دارد. اداره روحانیت، خط دهی به ائمه جمعه، امور امنیتی و اطلاعاتی، در دست داشتن افسار نظامیان، سیاست خارجی، انتصاب استانداران، هدایت نمایندگان مجلس، تنظیم مجلس خبرگان، تقسیم عواید فروش نفت، واگذاری پروژه های بزرگ، برنامه سازی صداوسیما، و صدها کار اجرائی دیگر همه و همه بر عهده رهبر است. هشت ماهی هم هست که طراحی کودتای انتخاباتی و نحوه سرکوب مردم و کهریزک و اعترافات و دستگیریها هم به سایر امور اضافه شده است.
در کشورهای پیشرفته، مدت تصدی عالیترین مقامها، محدود و چندساله بوده و پس از اینکه شخص مسئول، بخش اعظم سلولهای حاکستری مغزش را در اداره کشورش مصرف نمود، وی را با احترام کنار گذاشته و فرد جدیدی را بر مسئولیت می گمارند. ولی در کشور ما تازه بعد از اینکه سلولهای خاکستری فرد باتمام رسید، لیاقت و شایستگی رهبری پیدا می کند.
در همه دنیا این اطرافیان هستند که واقعیتها را تحریف شده در اختیار دیکتاتور قرار می دهند، ولی در این مملکت، رهبر است که وظیفه دارد تحریفات را مشخص نموده و آنرا برای تکرار طوطی وار به زیردستان ابلاغ نماید. جمعیت کمتر از یکصد هزار نفری راهپیمائی ساندیسی را پاچه خواران رهبری به 2.5 و سپس 3.5 و سرانجام 4 میلیون نفر جعل می کنند و رهبر ناگهان در 19 دی آنرا به دهها میلیون نفر ارتقاء داده و بلافاصله همه رده ها، همان را نشخوار می کنند.
این رهبر است که سناریونویسی برای عاشورا می کند و دستور می دهد که تعدادی "بهائی" و "منافق" را با نوازش کابل برای اعترافات تلویزیونی آماده کنند تا القاء نمایند که همه معترضین عاشورا یا از "مرکز بهائیت" دستور داشته اند یا از سوی "منافقین". و باز هم این رهبر است که دستور می دهد بازداشتیها را به کهریزک برده و درسی فراموش نشدنی به آنها بدهند، ولی پس از افشای آن، رهبر می فرماید که داستان را به این شکل تغییر دهند که مقام رئوف رهبری بمحض شنیدن اسم کهریزک، دستور تعطیلی آنرا داده ولی موجودی بنام مرتضوی، تمرد از دستور کرده و بازداشتیها را همچنان در جهنم کهریزک نگاه داشته است.
رهبر دستور می دهد که با حمله به کوی دانشگاه، از دانشجویان زهرچشم بگیرند ولی پس از آن ناگهان خونخواه دانشجویان مظلوم شده و در سخنرانی عمومی خود اعلام می کند که با عاملین فاجعه کهریزک بدون ملاحظه برخورد خواهد کرد، که البته بدلیل مشغله ایشان در ماههای اخیر، هنوز فرصت سرودن داستان مربوطه را پیدا نکرده اند و تصمیم نگرفته اند که عاملین حمله به کوی دانشگاه چه کسانی و تحت فرماندهی چه ارگان و نهادی بوده اند.
و باز هم این شخص رهبر هستند که با مشاوره چینی ها، فرستادگان ویژه خود را، شاید دکتر ولایتی را، به یکی از پایتختهای اروپایی می فرستد تا بگوید مسئله هسته ای در مقابل جنبش سبز! شما تهدید به حمله نظامی بکنید و توجه افکار عمومی را از موضوع اعتراضات در ایران دور کنید تا ما هم همه خواسته های شما در پرونده هسته ای را بپذیریم.
رهبر این روزها پرکارترین فرد کشور است. ولی آیا اجازه طرح یک سئوال خصوصی هست؟ رهبر همه کاره و همه فن حریف چه طرحی برای 22 بهمن دارند؟ اگر قرار بود نقشه ها و طرحهای ایشان شنونده ای هم داشته باشد که اعتراضات مردم باید همان 30 خرداد محو و نابود می شد. این مردم متأسفانه بر خلاف حکومتیان، کمترین اعتباری برای ایده های بکر و هوشمندانه ایشان قائل نیستند. ضمن اینکه جنبش سبز با تمام توان در تلاش افشای هر چه بیشتر چهره واقعی یزیدی حکومت و جنایات حیرت برانگیز روز عاشورا هستند. لحظه ای نیست که تصاویر این جنایات، سوار بر امواج بلوتوث و اینترنت و سی دی، از این خانه به آن خانه و از این سینه به آن سینه منتقل نگردد. تنفر از وحشیگری حاکمان هر روز نهادینه تر می شود.
بدانید که موج بی نظیری از مردم در 22 بهمن به خیابانها خواهند آمد و مرگ بر دیکتاتور را فریاد خواهند زد. وقتتان را خیلی برای معامله با غربیها بر سر جنبش سبز تلف نکنید، آنها نیستند که قدرت توقف مردم ایران را داشته باشند. مردم ایران نگاهشان فقط به جوانانشان است و بس. همت مردم بر این است که شما را از اینهمه مشغله مختلف نجات داده و مرخص نمایند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر