۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

مقام نا معظم رهبری لطفا من را آزاد کن!

من را کی دستگیر کردید که خودم هم نفهمیدم!امروز که اعترافات اسیران سبز در بیدادگاه جمهوری اسلامی از تلویزیون پخش میشد,متهم س. ک که در روز عاشورا دستگیر شده مثل من در بالاترین فعالیت میکرده ...مثل من عضو فیس بوک بوده...مثل من شبها الله واکبر میگفته ودر همه ی تجمعات شرکت داشته...مثل من برای دوستانش اس ام اس سبز می فرستاده ...برای دادگاه لاهه مثل من پتیشن امضا کرده...با ماشینش مثل من روزهای تجمع توی خیابونها بوق زده ...به مقام نا معظم رهبری اهانت کرده و.و.و بابا اینکه خود منم ...مقام نا معظم رهبری لطفا من را آزاد کن بیست ودوم بهمن قرار خیلی خیلی مهمی دارم! !!

فاصله ی امید و ناامیدی !

دوست آزاده ای با بغض برایم درد دل میکرد:پنج سال پیش وسالهای قبلش در تظاهرات22 بهمن شرکت می کردم چون هنوز اندک امیدی به این نظام وآرمانهایش داشتم ,امسال هم شرکت می کنم چون دیگر اندک امیدی به این نظام وآرمانهایش ندارم!

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

آقای کروبی به خدا خیلی مردی!


حضرت آیت الله شیخ مهدی کروبی!من یک حلالیت جانانه به خاطر خبطی که در حق شما کرده ام ازشما خواهانم ...آنزمان که در مجلس ششم درباب حکم حکومتی سخن راندی تو را شیخ ساده لوح انگاریدم وجامه ی ابو موسی اشعری را مناسب قد وقواره ی حضرت عالی دانستم.اما الیوم که میبینم یزیدحرامزاده را چه هنرمندانه کنار دیوار نشانده ای و چه زیبا هیکل آن جناب را به رنگ قهوای خضاب مینمایی،اذعان می دارم که ای عالیجناب آزاده، حرّ بن یزید ریاحی باید دربرابر مردانگی تو لنگ پاره ی خویش را بگستراند!!!

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

محمود خان قربون دستت ضربه ی آخر رو محکمتر بزن!


محمود خان خیلی مدیون توام ! سی سال آزگار حتی واسه ی گفتن اسم خودم هم لکنت زبون داشتم! اما امروز به لطف تخم کفترهای مرحمتی تو! ماشالله مثل نقل ونبات مرگ بر دیکتاتور روی زبونمه... من تا چند وقت پیش یه آدم بیخود و بزدلی بودم که هر جا یه مامور راهنمایی هم میدیدم راه رو کج میکردم از چندتا کوچه اونور تر تا مبادا گرفتار اخم نگاهش بشم! ولی محمود جان حتمن خبرش رو شنیده ای که روز عاشورا به لطف شهامتی که تو به من هدیه داده ای چه کردم ...لابد فیلمش رو دیده ای که چه جوری مثل فشنگ دنبال گلوله می دویدم! من اگه امروز ادعام میشه که سبزمو دیده میشم به خدااین سبزی رو از صدقه سری تو دارم...صادقانه بگم من آدم نمک به حرومی نیستم من خیلی چیزها رو از تو دارم ومدیونتم...دکترتو اگه نبودی مهندس هم داشت گوشه ی فرهنگستون خاک میخورد حالا چه برسه به من به درد نخور!محمودجون به نظرم تو از مهندس هم سبز تری! تو من و میرحسین رو با هم زنده کردی! راستی محمود جان شنیده ام یه طرح اقتصادی خیلی توپ هم واسه این نظام رو به قبله آماده کرده ای... خداییش خیلی بیرحمی ناقلا! قبر این مریض ریقو رو داری جلو جلو می کنی! بابا تو دیگه کی هستی !همیشه سبز باشی محمود عزیز!راستی بیست ودو بهمن که هستی؟ انشالله خدمت می رسم!

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

پدرم در سال پنجاه وهفت ایمیل هم نداشت!

سلطان علی! لطفا به بیراهه نرو! پدر م در سال 57 نه ایمیل یاهو داشت نه اشتراک جی میل. او حتی در منزل تلفن معمولی هم نداشت چه برسد به سیستم اس ام اس ...نه فیس بوک را می شناخت نه معتاد بالاترین ودنباله بود... باتلویزیون ماهواره ایی بی بی سی هم آشنا نبود وبه شبکه ی فارسی ووآ هم محلی نمیگذاشت ...پدرم سی سال پیش غم نان هم نداشت اما تنها سرمایه ا ش در رویارویی با همتای ستمگر تو فقط درد بود .آری فقط درد! جهت اطلاع شما عرض کنم من هم امروز سراپا‍ پر از دردم! خیلی درد مند تر از پدرم!

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

دیکتاتورغیر استاندارد/ از وبلاگ سهرابستان

خامنه ای نیز همانند تمام دیگر ارکان این نظام، استثنایی و بی قاعده است. انقلابی که ناقص و بیاری سزارین پا به عرصه گذاشت، هرگز و در هیچ زمینه ای نتوانسته است بر عقب ماندگی خود غلبه نموده و بحالت طبیعی برسد. سردمداران نظام در حوادثی پرسرعت و بدون اینکه آمادگی داشته باشند، بر صندلی قدرت نشستند و ناچاراً دنیا را بر اساس دانسته های محدود و متحجرانه خود دیده و تفسیر نمودند. دلیل اینکه این حکومت هنوز پس از سی سال، هنوز هم نتوانسته است در هیچ پست مدیریتی، حتی یک مدیر متخصص و با تجربه داشته باشد و دائماً در حال اداره کشور با روش تجربه و خطا است، از خمیرمایه اولیه این نظام نشأت می گیرد.
حتی دیکتاتور ما هم یک دیکتاتور استاندارد نیست. دیکتاتورهای دنیا بشدت از امور اجرائی گریزانند و شأن خود را فقط در حد تصمیمات کلیدی و بزرگ می بینند. دیکتاتورها فرمان صادر می کنند و زیردستان وظیفه دارند تا به هر طریق ممکن خواسته ارباب را برآورده نمایند. دیکتاتورها در روز وقت اضافه زیاد دارند و آنرا صرف تفریح و خوش گذرانی، شکار، ورزش و سرگرمی و از همه مهمتر سفر می کنند.
دیکتاتور غیر استاندارد ما برعکس، هر روز تلاش دارد تا امور اجرائی بیشتری را در دست خود بگیرد و بر همه چیز نظارت کند، رهبری از هدایت تیم تولید سلولهای بنیادین گرفته تا شبیه سازی گوساله، و از ارائه رهنمودهای فنی به دانشمندان هسته ای گرفته تا ترکیب هیأت اعزامی به سازمان ملل را بر عهده دارد. اداره روحانیت، خط دهی به ائمه جمعه، امور امنیتی و اطلاعاتی، در دست داشتن افسار نظامیان، سیاست خارجی، انتصاب استانداران، هدایت نمایندگان مجلس، تنظیم مجلس خبرگان، تقسیم عواید فروش نفت، واگذاری پروژه های بزرگ، برنامه سازی صداوسیما، و صدها کار اجرائی دیگر همه و همه بر عهده رهبر است. هشت ماهی هم هست که طراحی کودتای انتخاباتی و نحوه سرکوب مردم و کهریزک و اعترافات و دستگیریها هم به سایر امور اضافه شده است.
در کشورهای پیشرفته، مدت تصدی عالیترین مقامها، محدود و چندساله بوده و پس از اینکه شخص مسئول، بخش اعظم سلولهای حاکستری مغزش را در اداره کشورش مصرف نمود، وی را با احترام کنار گذاشته و فرد جدیدی را بر مسئولیت می گمارند. ولی در کشور ما تازه بعد از اینکه سلولهای خاکستری فرد باتمام رسید، لیاقت و شایستگی رهبری پیدا می کند.
در همه دنیا این اطرافیان هستند که واقعیتها را تحریف شده در اختیار دیکتاتور قرار می دهند، ولی در این مملکت، رهبر است که وظیفه دارد تحریفات را مشخص نموده و آنرا برای تکرار طوطی وار به زیردستان ابلاغ نماید. جمعیت کمتر از یکصد هزار نفری راهپیمائی ساندیسی را پاچه خواران رهبری به 2.5 و سپس 3.5 و سرانجام 4 میلیون نفر جعل می کنند و رهبر ناگهان در 19 دی آنرا به دهها میلیون نفر ارتقاء داده و بلافاصله همه رده ها، همان را نشخوار می کنند.
این رهبر است که سناریونویسی برای عاشورا می کند و دستور می دهد که تعدادی "بهائی" و "منافق" را با نوازش کابل برای اعترافات تلویزیونی آماده کنند تا القاء نمایند که همه معترضین عاشورا یا از "مرکز بهائیت" دستور داشته اند یا از سوی "منافقین". و باز هم این رهبر است که دستور می دهد بازداشتیها را به کهریزک برده و درسی فراموش نشدنی به آنها بدهند، ولی پس از افشای آن، رهبر می فرماید که داستان را به این شکل تغییر دهند که مقام رئوف رهبری بمحض شنیدن اسم کهریزک، دستور تعطیلی آنرا داده ولی موجودی بنام مرتضوی، تمرد از دستور کرده و بازداشتیها را همچنان در جهنم کهریزک نگاه داشته است.
رهبر دستور می دهد که با حمله به کوی دانشگاه، از دانشجویان زهرچشم بگیرند ولی پس از آن ناگهان خونخواه دانشجویان مظلوم شده و در سخنرانی عمومی خود اعلام می کند که با عاملین فاجعه کهریزک بدون ملاحظه برخورد خواهد کرد، که البته بدلیل مشغله ایشان در ماههای اخیر، هنوز فرصت سرودن داستان مربوطه را پیدا نکرده اند و تصمیم نگرفته اند که عاملین حمله به کوی دانشگاه چه کسانی و تحت فرماندهی چه ارگان و نهادی بوده اند.
و باز هم این شخص رهبر هستند که با مشاوره چینی ها، فرستادگان ویژه خود را، شاید دکتر ولایتی را، به یکی از پایتختهای اروپایی می فرستد تا بگوید مسئله هسته ای در مقابل جنبش سبز! شما تهدید به حمله نظامی بکنید و توجه افکار عمومی را از موضوع اعتراضات در ایران دور کنید تا ما هم همه خواسته های شما در پرونده هسته ای را بپذیریم.
رهبر این روزها پرکارترین فرد کشور است. ولی آیا اجازه طرح یک سئوال خصوصی هست؟ رهبر همه کاره و همه فن حریف چه طرحی برای 22 بهمن دارند؟ اگر قرار بود نقشه ها و طرحهای ایشان شنونده ای هم داشته باشد که اعتراضات مردم باید همان 30 خرداد محو و نابود می شد. این مردم متأسفانه بر خلاف حکومتیان، کمترین اعتباری برای ایده های بکر و هوشمندانه ایشان قائل نیستند. ضمن اینکه جنبش سبز با تمام توان در تلاش افشای هر چه بیشتر چهره واقعی یزیدی حکومت و جنایات حیرت برانگیز روز عاشورا هستند. لحظه ای نیست که تصاویر این جنایات، سوار بر امواج بلوتوث و اینترنت و سی دی، از این خانه به آن خانه و از این سینه به آن سینه منتقل نگردد. تنفر از وحشیگری حاکمان هر روز نهادینه تر می شود.
بدانید که موج بی نظیری از مردم در 22 بهمن به خیابانها خواهند آمد و مرگ بر دیکتاتور را فریاد خواهند زد. وقتتان را خیلی برای معامله با غربیها بر سر جنبش سبز تلف نکنید، آنها نیستند که قدرت توقف مردم ایران را داشته باشند. مردم ایران نگاهشان فقط به جوانانشان است و بس. همت مردم بر این است که شما را از اینهمه مشغله مختلف نجات داده و مرخص نمایند.

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

اولاد حسین اگر شمایی/پس حق طرف یزید بادا !

مقام نامعظم!دستان چدنی تو از زیر عبای حریرت بیرون خزید وچهره ی کریه ات که مدتهاسرخاب وسفیداب مارک دین بر رویش ماسیده بوددر مقابل تاریخ آشکار شد...عاشورای سبز بزرگترین دستاوردش لخت کردن چهره ی هراس انگیز تو بود تا بدون حرف وحدیث در تاریخ ننگین حاکمان از همه معظم تر باشی!

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

کلوخ محارب

آغا جان ، من کلوخ هستم یک محارب! اجازه نمیدهم مرا خرد کنی .مترصد فرصتی هستم که خودم برسرت خرد شوم! شک کافر بودن تو دارد برای من تبدیل به یقین می شود.اگر چنین شود،مسلمانی وظیفه شناس خواهم بودو مجری آیه ی شریفه ی "اشدا علی الکفار"

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

از هم اکنون برای این نظام رو به موت بخوانیم فاتحه!

دخترم که کلاس پنجم دبستان است امروز تعریف میکرد که بچه ها هر روز قبل از امدن معلم ودر بین زنگهای تفریح تخته ی کلاس را پراز شعار مرگ بر دیکتاتور و درودبر موسوی میکنند وقلب سبز رنگ میکشند معلم هم خیلی خونسرد آنرا پاک میکند وهشدار میدهد که اگر خانم مدیر ببیند عصبانی میشود...امروز هم وقتی بچه ها توی کلاس شلوغ میکردند به بچه ها گفته کاری نکنید که مثل دیکتاتور با شما رفتار کنم وبچه ها هم از این حرف خندیده اند وآن را جدی نگرفته اند...اگر تا به حال به پیروزی قریب الوقوع جنبش شک داشتم دیگر مطمین شدم که کار این حکومت ظالم تمام است چون این جنبش آزادیخواهی در تمام ابعاد جامعه ریشه دوانده است وبه زودی ثمر خواهد داد ...پس برای شادی روح این نظام ظالم همه با هم بخوانیم فاتحه!